Friday, December 29, 2006

وقتی جریمه می شوید

نمردیم و پایمون به دادگاههای کانادا باز شد. امروز رفته بودم یکی از این دادگاههای تورنتو جای شما خالی بود ببینیددادگاه یعنی چی ؟
البته گفته باشم این فقط یک دادگاه برای جریمه ماشینم بود. چند ماه پیش یک شب داشتم از یک چهار راه رد می شدم که یک دفعه چراغ زرد شد ، برای ترمز زدن ذیر بود ، خلاصه پلیس مثل عجل معلق پشت سرمون سبز شد هر چی چکو چونه زدیم فایده نکرد و جریمه را داد .180 دلار ناقابل کلی تحقق و پرس و جو کردم تا فهمیدم می توانم شکایت کنم و بروم دادگاه، اینجا هم که قربونش بروم آنقدر همه جریمه می شوند و جریمه ها سنگین است که همه هر روز روانه دادگاه اند. بعدش قرار دادگاه را گذاشتند که همین امروز بود
نظم و ترتیب دادگاه و حفظ حرمت مردم از طرف قاضی خیلی دیدنی بود
نکته بعدی ، اینکه چقدر سریع کار مردم را راه می انداختند، باز هم موضوع وقت و ارزش آن که چقدر تو این مملکت بالا است
قاضی هم که کارش خیلی درست بود ، از سر و کولش می بارید که قاضی باشد. سرتون را درد نیاورم ، 5 دقیقه بیشتر طول نکشید که به دلیل عدم حضور افسری که جریمه داده بود رای را به نفع من دادند و 180 دلار سود کردیم
نتیجه منطقی از بحث اینکه
اولا تو خیابان های تورنتو همیشه درست و دقیق برانید ، چون پلیس همه جا هست
دوما سعی نکنید با پلیس تورنتو مثل پلیس های خودمون رفتار کنید چون اصلا با کسی شوخی ندارند
سوما اگر هم جریمه شدید
، در صورتی که خلافتون بالا بود قبل از اینکه پرداختش کنید ، بروید دادگاه و درخواست رسیدگی کنید

Thursday, December 28, 2006

اسکیت در میدان ملس مند


لابد از سرمای هوای تورنتو خیلی شنیدید و یا صابونش به تنتون مالیده . غلو نیست اگر بگویم 8،9 ماه سال اینجا هوا سرداست وزمستان طولانی ،با باد و سوز و سرمای قطبی تقریبا همه را خانه نشین می کند .

تنها تفریح مردم بازیهای زمستانی است . اسکی ، برف بازی ، هاکی و اسکیت روی یخ اینجا از پر طرفدارترین بازیها است .

تو هر گوشه و کناری ، هر کجا آبی ،یخ زده باشد ، جون می دهد برای اسکیت بازی .

کوچک و بزرگ همه بازی می کنند .

اینجا تو عکس یک نمونه از این جاها را می بینید . خیابان یانگ ، میدان معروف ملس مند ، که بیشتر مراسم و برنامه های ایرانی ها هم همینجا برگزار می شود !


Tuesday, December 26, 2006

boxing day in Toronto

باورتو نمی شه ؟ اینجا هم صف ؟
فکر می کردیم فقط تو ایران برای همه چیز صف می کسند . نه بابا این سر دنیا هم دیروز خیلی ها از 6 صبح تو صف ایستادند .
26 دسامبر هر سال یادتون نره که روز ارزون بازار است .
" باکسینگ دی " فقط یک روز در سال تکرار می شود ، آن هم درست فردای کریسمس .
همه چیز حراج می شود . البته حراج به معنای واقعی . قیمت ها در بعضی جاها تا 50 تا 70درصد می آید پایین .
خلاصه آنچه که بعد از کریسمس مانده تو مغازه ها و فروشگاهها ، کلی ارزان می شود .
مردم هم که قربونشون برم
.جور تو مال ها و بازرها از سر و کول هم بالا می روند .کلی تبلیغ می کنند و بروشور چاپ می کنند
خلاصه خیلی وسوسه انگیز است . وسوسه خرید !این را هم بگویم که اون لا به لاها ممکن ایت جنس بنجول هم عرضه شود .

Monday, December 25, 2006


این مترو تورنتو !

امروز بالاخره بعد از مدت ها فزصت کردم تا به جای ماشین سواری ترن سواری کنم . سوار مترو شد ن خودش یک عالمی داره اینجا ! آدم نا خودآگاه یاد اون روز های اول می افته . وقتی تازه وارد این شهر شده .
یاد اون روزی می افتم که دو، سه سال پیش یک روز تو اون هوای لعنتی ماه مارچ ،همه تم از سرما کرخت شده بود و گز گز می کرد . از بس که معطل اتو بوس شده بودم . غافل از اینکه درست همانجا که ایستاده بودم زیر پاهام مترو رد می شد .
می گویند سالی 430 میلیون نفر از تی تی سی استفاده می کنند . تی تی سی شرکت خدمات حمل و نقل عمومی تورنتو است . که شامل اتوبوس ومترومی شود .
انصافا هم که چه سرویس درستی به این همه آدم می دهد . از مهاجر های تازه وارد گرفته تا دانش آموز ، سالمند ، معلولال ، مادرانی که با کالسکه بچه هاشون هشتند .
خود تورنتو دو تا خط متروی اصلی دارد :
یکیش شمال را به جنوی وصل می کند ، آن یکی شرق را به غرب .
.
مابقیش هر چیه اتوبوس است و اتوبوس برقی خیابانی .
که همگی از همان ایستگاههای مترو مسافر می گیرند و اول و آخر کارشون ایستگاه مترو است .
همین کار را برای مسافر راحت کرده .
اینجا به ندرت اتوبوسی را می بینی که از فرط شلوغی مثل اتوبوس های خودمون تو تهران در حال انفجار باشد .
ضمن آنکه توهمه استگاههای اتوبوس ، جدول زمان بندی وجود دارد که به شما می گوید اتوبوس درست چه وقت می رسد تو ایستگاه .
و جالب اینکه حتی اگر سنگ هم از آسمون ببارد اتوبوس ها راس آن دقیقه و موعد مفرر از راه می رسند .تا شما را به موقع به ایستگاه بعدی و مقصد نهایی تون برسونند !

Saturday, December 23, 2006

آرامش امشب !


امشب شهر آرام گرفته ، فروشگاهها ،خیابان ها ، بازارهای بزرگ شهر هم از آن تب و تاب روزهای گذشته افتادند . یاد آن قدیم ها میافتم که وقتی کریسمس می شد، تلویزیون فیلم های بابا نویل را می دادش

با یک عده بچه های فقیر و خیابانی . برف و هوای سرد و....

ولی اینجا که هنوز خبری از برف شب کریسمس نشده . مردم از این بابت حالشون حسابی گرفته است .

همه کادو ها شون را خریدند ، تدارک شام و ناهار آن روز را دادند . خلاصه از مدت ها قبل کلی نگران خرید هدایا بودند . هر کس را می دیدی یک لیست خرید داشت . بابا آدم می گوید صد رحمت به عید خودمون !

یک پول خشکه می دهی سر و ته قضیه هم می آید . نه مثل اینجا ، واقعا نگرانی و اضطراب را در مردم می دیدیم .

کسی از قلم نیافته ، این یکی از کادویش خوشش بیاید ، اون یکی کادوش تکراری نباشد ،...

خلاصه فکر کنم خرید عیدشون تنها موقعی است که آرامش از را از ملت سلب می کند . بیچاره آنهایی که تو لیستشون 40،50 نفر را برای خرید داشتند ، حالا الان دارند یک نفس راحتی می کشند .

ناگفته نماند که خیلی از ایرونی ها هم مبتلا به همین درد هستند .

علی الخصوص آنها که هم عید نوروز را جشن می گیرند و هم کریسمس را !

آن طور که بوش می آید امسال کریسمس خبری از برف و سرما نیست .


جهان دومی و سومی

می توانید حدس بزنید که این روزها هر روز چند نفر وارد فرودگاه تورنتو می شوند ؟
100،000 نفر !
این همه مسافر یا وارد می شوند یا می روند سفر .
واقعا هم که بندگان خدا به یک استراحت اساسی احتیاج دارند . برای همین از تعطیلات کریسمس استفاده می کنند . بخصوص آنهایی که از تورنتو خارج می شوند .
یک سال کار و بدو بدو !
آخه معروفه که می گویند اینجا همه برای کار کردن زندگی می کنند .
فقط باید کسی در محیط های کانادایی کار کرده باشد تا قشنگ معنای کار کردن را شیر فهم بشود .
همه عین هر ثانیه و دقیقه را کار می کنند . از آن مدیر کلش گرفته تا کارمند و کارگر ش .
شاید هم واسه مهین خاطره که این قدر همه چیز مرتب پیش می رود و چرخ مملکت می چرخد .
و گرنه که اینها هم می شدند جهان دومی و سومی !

Thursday, December 21, 2006

شب یلدا به سبک کانادایی

دیشب رستوران های ایرانی جای سوزن انداختن نبود . هر جا می رفتی بساط ساز و آواز به راه بود . کلی از سالمندان ایرانی سا کن تورنتو دیشب دور هم یک جا جمع شده بودند . همان رستورانی که ما هم قرار شب یلدا را آنجا باشیم . ولی قبل از ما مدیریت رستوران میز ما را که از پیش رزورش هم کرده بودیم به دیگران فروخت و ما دست از پا دراز تر با چند تا از برو بچه های دیگر برگشتیم . این هم شب یلدای ما به سبک کانادایی است !
اینجا که خبری از خونه خاله و عمه و عمو نیست ، اگر هم باشد کسی نه جایش را دارد و نه حوصله اش را که این شب بلند سال را .

.
دور هم با فک و فامیل به صبح برساند.
. فقط بساط پارتی ها و کاباره رستورا ها داغ است . آنقدر که اگر دیر بجنبی میز و صندلیت را رو هوا می زنند . خلاصه یک عده که از خیر شب یلدا می گذرند ویک عده هم به رستوران ها و کاباره های ایرانی شهر پناه می برند .

Tuesday, December 19, 2006

نقطه سر خط !


نقطه سر خط !

دیروز تورنتو غرق در غم بود و اندوه . یک مرگ خود خواسته دیگر . باورش خیلی سخت است ، برای همه . دختر 17 ساله ایرانی مقیم تورنتو که یکی از بلاگر های جوان و مستعد ایرانی بود . او خودش را از بالای یکی از پل های خیابان " دانمیلز " پرت کرد پایین و جا در جا مرد .
چیزی حدود 2 یا 3 سال بیشتر از زما مهاجرت این مهاجر کوچک نمی گذرد .
می گویند این بار اولی نبوده که دست به خودکشی می زده ، دفعه سوم بوده .
یک بار قرص می خورد و یک بار هم وقتی توی خیابون داشته گریه می کرده پلیس از راه می رسد و می بردش خانه .

غزاله طبع شاعری هم داشت . اما مدت ها بود که همه جا ، حتی در نوشته ها و گفته هایش دم از مرگ می زد .

و به قول خودش مو هایش را هم مدل خسته ها کوتاه کرده بود .

همه چیز برای او و در او پر است از ملال و خستگی .

اما او در نامه آخرش از پدر و مادرش ابراز رضایت کرده .

و درست چندی قبل از مرگش لحظه به لحظه ، ساعت به ساعت زمان نزدیک شدن مرگش را اعلام کرده.

می توانید سری به وبلاگ این مهاجر کوچولو بزنید .طنین غم را در صدای او گش کنید .


این عید گران

کریسمس دارد می رسد .
همه دغدغه مردم این روزها خرید کریسمس است . رسم است که همه به هم کادو می دهند . همان طور که ما شب عید که می شود عیدی

می دهیم و عیدی می گیریم . از ماهها قبل جنس است که تواین فروشگاهها ریخته شده .
برآورد شده که هر کریسمس برای کانادایی ها خیلی گران تمام می شود : 1000 دلار به طور متوسط برای هر نفر .

برای چی ؟ برای خرید کادو .
.

البته نا گفته نماند که خیلی از ایرانی های اینجا بندگان خدا مجبور می شوند هم کادوی کریسمس بخرند و هم عیدی عید نوروز را بدهند!
بالاخره زندگی تو یک کشور چند فرهنگی با اقوام و رسم و رسومات مختلف این مسایل را هم دارد دیگر .

انگار هوا نمی خواهد امسال سرد بشود . جالب است که این روزها با نزدیک شدن به کریسمس همه چشم انتظار برف هستند و سرما . .


اما خبری از بابا سرما نیست که نیست .
می گویند هوای کانادا رو به گرمی گذاشته . البته ما آسیایی ها که از این بابت ناراضی نیستیم . ولی این مردما ن سرزمین سرما و یخ

و برف انگار یک چیزی را گم کردند . جالبه نه ؟



Monday, December 18, 2006

این هم نسل دوم مهاجران ایرانی


این هم خیابان "یانگ " کزایی

همه چیز از این خیابان شروع می شود و به آن منتهی می شود . خیابان یانگ تورنتو بلند ترین خیابان دنیا است . پاتوق بیشتر ایرانیهاهم همین جا است . .


دوستان: نیک آهنگ کوثر حسن زارع زاده اردشیر ندا دهقان ابوالحسن مختاباد افشین سبوکی پرستو دوکوهکی مهدی جامی یونس شکرخواه امید معماریان سبیل طلا باغ بم اکرم دیداری فرناز قاضی زاده اسد امرایی شادی صدر وبلاگ گروهی چند روزنامه نگار بازنگار ناناز اویسی کارکنان همشهری
لینکستان: اطلاعات کانادا کانون ایرانیان دانشگاه تورنتو شغل یابی در کانادا شبکه کاریابی ایرانیان تورنتو تحصیل در کانادا